بالأخره روز وداع فرا رسید روزیکه خورشید در آن میگریست، ستارگان و ماه بی نور شده بودند. زمینیان سرگردان اما آسمانیان شادی و پایکویی میکردند. آری! همه منتظر بالا آمدن روح سرور کائنات، قافله سالار انبیاء و مرسلین،
محبوب رب العالمین، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم بودند. اما از آن سو، فرشیان از عرشیان بی خبر، آنان میگریستند؛ عایشه و فاطمه بیقراری میکردند، و پیامبر صلی الله علیه و سلم در حالیکه سر مبارکش در دامان عایشه بود، جان به جان تسلیم کرد و تمامی عزیزانش را به جای گذاشت. پیامبر صلی الله علیه و سلم رفت و عایشه و فاطمه و هزاران عاشق و دلباخته اش را در حزن و اندوه گذاشت. چه کسی میتواند حال فاطمه ی جوان و عاشق را درک کند؟! فاطمه ای که همیشه دستش در دست رسول الله صلی الله علیه و سلم بود. فاطمه ای که همیشه بابا برای استقبالش بلند میشد. دیگر خبری نیست، دیگر از نوازشهای
بابای محبوبش خبری نیست، واقعاً دردناک و جانکاه است. هر چند فاطمه ی زهرا سختیها و رنجهای فراوانی را در زندگی کشیده بود، همچون وفات مادر و خواهرانش، زخمی شدن بابا و ... اما از همه جانگدازتر و دردناک تر، رحلت پدر عزیز و محبوبش بود. به همین علت میگفت: صُبَّت عَلیَّ مَصائِب لو أنها/ صُبَّت علی الایام عدن لیالیها/ ماذا علی مَن شمَّ تربة أحمد/ألَّا یَشَمَّ مدی الزمان غوالیا؟مصیبت و دردهایی بر قلب من سرازیر شد که اگر بر روزها فقر و تنگ دستی در سال های اوایل ازدواج...
ادامه مطلبما را در سایت فقر و تنگ دستی در سال های اوایل ازدواج دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : zakiye-2 بازدید : 188 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 13:48